خبر ساده بود و آن اينكه اعضاي شوراي شهر ساري در جلسه استيضاح ،از توضيحات شهردار در خصوص عملكردهايش راضي نشده اند و راي به عزل وي داده اند. اينكه بعد از گذشت پنج سال اعضاي محترم شورا متوجه اين نكته شده اند كه علي حجازي برنامه خاصي نداشته و يا به برنامه هاي خود عمل نكرده است تصميمي ست كه بايد بر اساس حقوق اعضاي شورا به آن احترام گذاشت و ذكر اين نكته نيز خالي از لطف نيست كه هدف از نگارش اين سطور نه دفاع از عملكرد شهردار اسبق است و نه زير سوال بردن ديگران.چرا كه تاريخ ثابت كرده است كه از عملكرد خوب،زمان دفاع خواهد كرد نه زبان.مصداق بزرگ اين ادعا آنكه قاتلان امير كبير مي پنداشتند با قتل او در فين كاشان كار او را به پايان برده اند اما ناخواسته وي را به نمادي جهت مطالبه عمومي براي پيشرفت مبدل و در اين رهگذر خود به نماد منفعت طلبي و مخالفت با تغييرات اساسي جهت اصلاح در هميشه تاريخ تبديل شده اند.
بگذريم.بعنوان يك همشهري دغدغه هايي بر ذهن نقش بسته كه بايد آن را با همه آنها كه در زندگي در اين مجموعه كه شهر ساري خوانده مي شود شريك شد. براستي در فاصله كمتر از يك سال مانده به پايان عمر شورا و در شرايطي كه قرار است تا اطلاع ثانوي شهرداري ساري با وجود سرپرست اداره شود آن هم در برهه اي از زمان كه بودجه هاي ملي و استاني در حال تقسيم است،ساري از بركناري شهردار منتخب خود چه نفعي خواهد برد؟ و اگر به فرض نزديك به محال و براي رفع دغدغه هاي مشاركتي يكي از اعضاي شورا كه از مهمترين دلايل ضعف شهردار را عدم مديريت مشاركتي اش دانسته بود،گزينه اي با توان مديريتي بالاتر و برنامه پيشنهادي بهتر انتخاب شود، آيا فرصتي براي شهردار جديد خواهد ماند كه در فاصله كمتر از نه ماه برنامه هاي خود را اجرا نمايد؟سوال ديگر آنكه آيا اصلا مديراني كه برا ي خود شآن مديريتي قائلند حاضر خواهند بود جايگاهي را بپذيرند كه به احتمال قوي كمتر از نه ماه به پايان عمر دولتش باقي مانده است؟اينها سوالاتي ست كه اميد است اعضاي محترم شوراي اسلامي شهر ساري حداقل يكبار قبل از تاييد استيضاح از خود پرسيده باشند. اما جداي از همه اين دغدغه ها آنچه منجر به نگارش اين يادداشت گرديده است زمزمه هايي ست كه اين روزها در شهر پيچيده. مي گويند شهردار را بخاطر راي آورد كانديداي مورد نظرش عزل كرده اند!!!. اينكه شورا بنا به گفته بسياري از صاحب نظران نماد خرد جمعي و بنوعي نشاندهنده مشاركت حداكثري مردم در اداره امور خود و در واقع يك حركت جمعي در راستاي حل مشكلات است،مساله اي ست كه احتمالا مورد ترديد هيچ ناظر منصفي نمي باشد. با پذيرفتن اين قضيه و با فرض محال درستي شايعات، چه تصويري بدست خواهد آمد ؟ در انتخاباتي كه با وجود تلاش دشمنان ،مردم در پاسخ به نداي رهبر خود با حضوري حداكثري رشد و بلوغ سياسي خود را جهت حفظ منافع ملي به نمايش گذاشتند و در شهر مان با اكثريتي بي نظير راي به كانديدايي خوشنام داده اند،چند ماه بعد اعضاي شورا بجرم حمايت از اين كانديدا ،شهردار و بنوعي شهر را تنبيه مي كنند؟ نه،واقعيت اين است كه تصوير اين تصور آنقدر تاخ و تاريك است كه از صميم قلب آرزو كنيم اين زمزمه در حد همان شايعه باشد و منتخبين مردم در شورا همچنان حافظ منافع شهري باشند و نه شخصي!
يادداشت هاي يك همشهري